شرح حال آیت الله العظمی سید احمد شهرستانی
عالم ربّانی وفقیه صمدانی آیةالله حاج سید احمد شهرستانی، نوزدهم ذیقعده 1324 ق. در خاندان فضیلت، سیادت و فقاهت شهرستانی های معروف، در نجف اشرف دیده به جهان گشود.
بنا به گفته مؤلف گنجینه دانشمندان در سال 1324 ق. در نجف اشرف از چهار خاندان، چند نفر دیده به جهان گشودند که بعدها همگی در شمار علمای بزرگ قرار گرفتند و به «ابناء اربع و عشرین» معروف گردیدند. این شخصیت ها عبارتند از:
1. حاج سید احمد شهرستانی، از خاندان شهرستانی
2. حاج سید محمد صادق لواسانی، از خاندان لواسانی تهرانی
3. حاج سید محسن نخجوانی، از خاندان نخجوانی
4. حاج سید مرتضی خلخالی، از خاندان خلخالی
5. حاج میرزا آقا اصطهباناتی شیرازی
6. حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی
پدر
پدر بزرگوارش مرحوم آیةالله حاج سیدعلی اصغر شهرستانی، همانند سایر افراد خاندان شهرستانی از مقام منیع علم، تقوا، زهد و فضیلت برخودار بوده و یکی از عالمان متقی و نامدار و ذی نفوذ کربلای معلاّ به شمار می رفت. وی به همراه برادر ارجمندش مرحوم آیةالله میرسیدعلی شهرستانی، امور مذهبی و دینی مردم کربلا خصوصاً زوّار محترم حسینی را به عهده داشت.
مرحوم علامه امینی در کتاب ریاض الانس از این بزرگوار به «علاّمه» تعبیر نموده و جریان خواب مفصّلی را که حکی از ارتباط آن مرحوم با حضرت ولیّ عصر(ع) است، نقل کرده و در ابتدای آن خواب نوشته است:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم. علاّمه سید علی اصغر شهرستانی فرزند حاج سید محمدتقی شهرستانی در روز پنجشنبه 28 صفر، روز وفات پیغمبر(ص) . به سال 1360 ق. وفات کردند. و من در آن شب جمعه نماز لیلة الدفن خواندم و به همان نحو معلوم، آن را برای آن مرحوم هدیه کردم و در مورد آن مرحوم و نسب ایشان فکر می کردم. و در همان شب در خواب دیدم گویا شخصی مرا مورد خطاب قرار داده، در حالی که کسی را نمی دیدم، او می گفت: هرگاه زمین از نور خدا پُرگشت و حجت (امام زمان(ع) ) ظاهر شد، همراه او، سید علی اصغر شهرستانی نیز رجعت
خواهد کرد. ناگهان از خواب بیدار شدم؛ در حالی که کلمه بعد از «نور خدا» را فراموش کرده بودم. باز خوابیدم و همان خواب را بدون کم و زیاد دیدم؛ ولی مجدداً صفت نور را فراموش کردم. دگرباره خوابیدم و همان مطلب را بدون هیچ تغییری مشاهده کردم و بار سوم نیز صفت نور را نتوانستم به خاطر بسپارم. گویا به من الهام شد که این فراموشی، اشاره ای است به اینکه صفت امام قابل درک نیست و او نور خدا است که هرچه وصف شود بالاتر از آن می باشد. از جمله مطالبی که از آن خواب استفاده نمودم، این بود که عصر روز پنجشنبه روز وفات آن مرحوم، در مجلسی با دو بزرگوار، شیخ عبدالحسین مبارک و شیخ محمدحسین مظفّر نشسته بودم یاد امام زمان(ع) شد و شیخ محمدحسین بسیار اشتیاق به دیدار آن حضرت داشت. به خاطرم آمد که بزرگان قوم عمری طولانی را به عشق آن حضرت طی می کنند و قبل از ملاقات با او از دنیا می روند. از برکت این خواب دانستم که اینان با امامشان به این دنیا بازخواهند گشت.»
مادر
مادر گرامی آقا سیداحمد شهرستانی، فرزند آیةالله حاج سید حسن بوشهری بود و فضایل اخلاقی عجیبی داشت. از مرحوم آیةالله سید احمد شهرستانی نقل شده:
«والده ام اموال موقوفه ای داشتند و هرگاه موفق به قضای یک سال نماز خود می گشتند* به عنوان شکرانه، سفره ای مفصّل می گستردند و در آن زمان که فقر بر نجف اشرف حکم بود، اطعام می نمودند. مرحوم والد عیال دیگری داشت که طبعاً وضع خوبی نداشت. مادرم شب های جمعه
غذای مفصّل و چربی طبخ می نمودند و به وسیله خود من (سید احمد شهرستانی)، که امین ترین فرزندان خود می دانستند، به منزل آن زن (همسر دوم) می فرستادند و تکید می کردند: راضی نیستم کسی حتی پدرتان ملتفت شود، که مبادا باعث شرمندگی آن زن گردد.»(6)
تحصیل
حاج سیداحمد شهرستانی در دامن چنین خانواده ای تربیت شد. بعد از دوران کودکی، به فراگیری قرآن و ادبیات فارسی نزد اساتید فن پرداخت و سپس در نجف اشرف به حوزه علمیه نجف وارد شد.
استادان
پس از فراگیری مقدمات و ادبیات، دروس سطح را از محضر مراجع و اساتید بزرگ فرا گرفت و سپس از درس آیات عظام ذیل بهره مند شد:
1. میرزا محمدحسین نائینی؛
2. آقا ضیاءالدین عراقی؛
3. آقا سید ابوالحسن اصفهانی؛
4. و نیز در درس خارج کفایه آقای میرزا ابوالحسن مشکینی، که از شاگردان برجسته آخوند خراسانی بود، شرکت کرد.
آیةالله سید احمد شهرستانی، درس خارج فقه و اصول این اساتید را تقریر و تحریر کرد، که کنون دست نوشته های آن موجود است. در میان اساتید مذکور، ایشان با آیةالله مشکینی ارتباط بیشتری داشت و این ارتباط تا آخر عمر استادش ادامه یافت.(7)
خصوصیات اخلاقی
آیةالله حاج سید احمد شهرستانی(قدس سره) دارای خصوصیات اخلاقی و صفات و کمالات روحی و معنوی بود که به اختصار به برخی از آنان اشاره می شود.
زهد. منزل محقر و زندگی ساده و بی آلایشی داشت. درِ خانه اش به روی همه باز بود و همواره با مهمانان غذا تناول می کرد. حتی گاهی که مهمانان دیر وقت می آمدند، ایشان با رویی گشاده از آنان استقبال می نمود و با اشراف خود، از آنان پذیرایی می شد.
وی پرهیز داشت از وسایل رفاهی بهره گیرد؛ از جمله هرچه اصرار می شد که لااقل اجازه احداث شوفاژ در منزل بدهید، اجازه نمی داد. حتی خانه او فاقد اتاق جداگانه برای استراحت شخصی بود؛ بلکه اتاق خواب و استراحت، همان اتاق پذیرایی بود. به هنگام بمباران شهرها به وسیله حزب بعث عراق، ایشان مدتی میوه را در منزل تحریم نمود تا بدین طریق با بیچارگان همدردی کند.
تحریم میوه، کار اخلاقی بود که با توافق و رضایت کامل افراد خانواده به جهت همدردی با محرومان و جنگ زدگان تصمیم گرفته شد و پول آن را صرف کمک به تهیدستان می کرد و می فرمود: درست نیست افرادی الآن هیچ گونه امکانات اولیه رفاهی نداشته باشند و آن وقت ما با این امکانات، زندگی کنیم.
رضا. یکی از برجستگی های روحی ایشان، حالت رضای به مشیّت حضرت حق بود؛ به عنوان مثال بیش از بیست سال طعم غذای لذیذ و چرب را نچشید؛ ولی هرگاه کسی در این باره مطلبی می گفت، می فرمود:
مگر من از خدا طلبی دارم که ناراحت باشم؟ مثلاً شصت سال از تمامی نعمت های الهی استفاده کردم؛ بگذار مدتی کمتر بهره ببرم.
بی توقعی. بارها مشاهده می شد که کسانی به دیدار ایشان نمی آمدند؛ ولی ایشان باز هم به دیدار آنان می رفت. این امر نسبت به افرادی که واقعاً نمک پرورده ایشان بودند، ملموس تر بود.
فروتنی و خکساری. وی در برابر اهل علم و مؤمنان تواضع عجیبی داشت؛ به طوری که بسیاری از افراد، شرمنده می شدند و همین امر، نقطه عطفی برای درس آموزی از بزرگان دین در مبارزه با خودبینی گردیده بود. چه بسیار پیش می آمد که ایشان خود لحاف و تشک مهمانان جوان را جمع می نمود! و چه بسا اتفاق می افتاد که برای شخصی القابی بسیار بالاتر از حدّش ذکر می کرد تا بدین گونه، گره از کار بیچاره ای باز کند. با این حال، با متکبران بسیار با صولت برخورد می نمود. یکی از بزرگان در مورد ایشان فرموده: هر خادمی به خدمت ایشان می رسید، پس از چندی مخدوم آقا می شد؛ چرا که آن بزرگوار حتی با خادم خویش آمرانه برخورد نمی نمود.
ایشان به هیچ عنوان به عناوین و القاب مقیّد نبود. هنگام حضور در مجالس، بارها مشاهده گردید کسانی را که از رتبه اجتماعی و علمی کمتری برخوردار بودند، بر خود مقدم می داشت. گاهی هنگام درج امضاءها، قید می نمود که: امضای فلان آقا باید مقدم بر من باشد.
رسیدگی به درماندگان. مرحوم آیةالله شهرستانی، گذشته از مقام فضل و دانش، دارای سخاوت و کرم بود و از ریکاری پرهیز داشت. او اهل اندوختن مال دنیا نبود؛ آنچه از بیت المال به دست او می رسید به
مستمندان و یتیمان می رساند و مانند اجداد گرامی اش شب ها به خانه افراد بی بضاعت می رفت و به آنان کمک می کرد.
آیةالله حاج سید محمد مهدی مرتضوی لنگرودی(داماد ایشان) نقل می کرد:
«راننده ای بود که گه گاهی ایشان را به محلّ مورد نظر می برد. او جوانی بود که چندان به وظایف دینی پایبند نبود و در امر نماز، مخصوصاً نماز صبح، کاهلی می کرد. تا اینکه پس از چندی، دیدم که آن راننده حسابی به دین، مخصوصاً نماز پایبند شده است. به او گفتم: چه شده؟ گفت: عمل آقا (آیةالله شهرستانی) موجب هدایت و بصیرت من شد. گفتم: چگونه؟ گفت: آقای شهرستانی بسیاری از اوقات، صبح زود قبل از طلوع آفتاب در هوای تاریک سوار ماشین شده، می فرمود: فلان خیابان و فلان کوچه برویم. پس از رسیدن به مقصد، پیاده می شد و بعد از نیم ساعت و یا کمتر بر می گشت. من کنجکاو شدم. یک روز صبح که او از ماشین پیاده شد، من او را تعقیب کردم؛ به طوری که مرا نمی دید. دیدم به خانه ای رسید و در زد. در باز شد و کودکان و زنانی آمدند و اطرافش را گرفتند. ایشان از آنها تفقّد کرد و به آنان پول داد و برگشت. روزی به همان خانه رفتم و پرسیدم: این آقا که به اینجا می آید، چه نسبتی با شما دارد؟ گفتند: هیچ! اینها کودکان یتیم و بی سرپرستند که این آقا به آنها رسیدگی می کند. و هرچه ما اسم او را می پرسیم، نمی گوید. این عمل ایشان، موجب هدایت و بینش من شد و اعتقادم کامل گردید.
صله رحم. با اینکه رسیدگی به حال بیچارگان مورد تکید پیشوایان دین است، اما «صله رحم» اولویت بیشتری دارد. از این رو، آن مرحوم
عنایت خاصّی بر این امر داشت و گاهی می فرمود: «من با این کسالت و ضعف عمومی باید بسیار عمر کوتاهی می کردم و مسلماً همین صله رحم باعث عمر طولانی من شده.»
چه بسا فقط دیداری مختصر انجام می داد و هدیه و یا کمکی را با واسطه می فرستاد؛ حتی مایه گلایه طرف می شد که: چرا آقا به ما التفاتی ننموده و فلان (واسطه) به ما عنایت کرده! با این همه، ایشان حقیقت را بیان نمی نمود.
آمادگی همیشگی برای مرگ. در همه سفرها حتی سفرهای کوتاه، کفن خویش را به همراه می برد و در هر کسالت مختصر، فوراً زبان به وصیّت می گشود، هر چند وصایای خود را مفصّلاً مکتوب داشته بود. و لذا در دو روز آخر عمر که حالشان بهبود نسبی پیدا کرده بود، مرتب می فرمود: «تابوت را بیاورید و مرا به مسجد ببرید.» اطرافیان علت را می پرسیدند، می فرمود: «برای غسل میّت!» اطرافیان می گفتند: حالتان بهتر شده. با لبخند جواب می داد: «نَستجیرُ بالله، من فوت کرده ام و در آنجا منتظر من هستند.» او در همان اوقات، کاملاً ملتفت رفت و آمد افراد بود و اشخاص را به اسم صدا می زد و دائم زبانش به ذکر مشغول بود.(11)
آیةالله لنگرودی می فرمود:
«آیةالله شهرستانی مکرراً می گفت: دعا کنید که عاقبت به خیر شویم؛ عاقبت آدم، مهم است. و همواره اشک می ریخت و دعاهای بخصوصی را زمزمه می کرد؛ علی الخصوص نگرانی ایشان از آن بابت بیشتر شده بود که گویا خود وی هنگام حضور بر بالین فردی محتضر و تلاوت سوره یس، بیمار نگاه تندی به او کرده و گفته بود: «قرآن نخوان! از قرآن بدم می آید.
از خدا و قرآن متنفّرم» و محتضر در همان حال ناسزا گفتن به خداوند و قرآن، از دنیا می رود! ایشان هنگام یادآوری این قضیه، گریه می کرد و مکرر «عاقبت به خیری» از خدا طلب می کرد. این دعاها مستجاب شد و او در لحظات آخر، به در چشم دوخته بود و مرتب ذکر صلوات را بر لب داشت و با سلام بر امیرالمؤمنین(ع) روح ملکوتی اش به جوار اجداد پکش پرکشید.»(12)
تألیفات
1. توضیح الکفایه (شرح کفایة الاصول)؛
2. رساله الصراط الاقوم لبطلان الصلوة فی الخیط من الابریسم؛
3. شرح وقت قبله لمعه؛
4. رساله ای در عدم مشروعیت (نماز) جمعه و عیدین در غیبت کبرا؛
5. تقریرات فقهی و اصولی از دروس اساتید بزرگوارش.
رحلت
حاج سیداحمد شهرستانی، بعد از عمری مجاهدت و خدمت به اسلام و مسلمین و تربیت شاگردان متقی و باقی گذاردن آثار مادی و معنوی، سرانجام در روز دوشنبه پانزدهم مهر 1370 ش. (27 ربیع الاول 1412 ق.) درتهران در 88 سالگی دارفانی را وداع گفت و موجب تأثر و تألم علمای اعلام و مؤمنان گردید.
چون خبر رحلت وی، به رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیةالله خامنه ای رسید، بسیار متأثر شدند و فرمودند:
«مرحوم والد، آیةالله حاج سید جواد خامنه ای، بسیار به ایشان معتقد
و علاقه مند بود و همواره به من در باره ایشان سفارش می فرمود.»
سپس از محلّ دفن پرسیدند، گفته شد که ایشان خود قبری در امامزاده علی بن جعفر(گلزار شهدای قم) برای خود مهیّا کرده و بنا است آنجا برده شود. فرمودند:
«خیر، او باید در حرم حضرت معصومه(س) دفن شود که در دسترس همگان باشد.»
به دستور ایشان، قبری در حرم حضرت معصومه(س) مهیّا شد و او در کنار یار هشتاد ساله اش مرحوم آیةالله حاج سید محمد صادق لواسانی دفن گردید.(13)
جنازه ایشان به وسیله سکنان خیابان مولوی، ری و شهدا و هیئت های مذهبی، روحانیون محترم تهران و مردمی که با ده ها ماشین از شهرهای نور و آمل آمده بودند، تا میدان شوش تشییع و از آنجا به قم منتقل شد. در قم نیز از مسجد امام با حضور بزرگان و علمای اعلام و مردم قم و تهران و نور، تا حرم حضرت معصومه(س) تشییع گردید و به وسیله داماد بزرگوارشان حضرت آیةالله حاج سیدمحمد مهدی مرتضوی (عبدالصاحب لنگرودی) نماز بر پیکر پکش گزارده شد و آنگاه در جوار قبر آیةالله العظمی حائری یزدی در مسجد بالاسر حرم، به خک سپرده شد.
معظم له آرزو داشتن که در سرزمین قم دفن شود و قبری را در علی بن جعفر قم برای خود تهیه نموده بود. وصیت مخصوصی اینکه در فلان نقطه دفن شود، نداشت. بعد از ارتحال به سفارش مقام معظم رهبری ایشان در حرم مطهر دفن گردید و آن قبر تهیه شده ایشان بعد از 4 سال،
محلّ مدفن فرزندش حجةالاسلام والمسلمین سیدعمادالدین شهرستانی گردید.
بعد از ارتحال ایشان، مجالس متعددی در تهران، قم، مشهد، نائین و تمامی روستاهای بابل، آمل و نور مازندران منعقد گردید.
شعرا هم اشعار فراوانی در رثای آن فقید سعید سرودند که همراه گزارش مجالس منعقد شده از سوی علما، اشخاص و هیئت ها، در مجموعه ای تدوین گردیده است.
از منظر بزرگان
آیةالله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی:
العالم العامل الفاضل الحبرالکامل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع
النحریر المؤیّد قرّة عینی السیّد احمد الشهرستانی...
(اجازه اجتهاد آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی به آیت الله سید احمد شهرستانی)
آیةالله العظمی آقا ضیاء الدین عراقی:
(اجازه اجتهاد آیت الله آقا ضیاء عراقی به آیت الله سیداحمدشهرستانی)
جناب العالم الکامل البرّ التقی الحبر المتبحر الفاضل علم العلماء الاعلام ثقةالدّین و الاسلام سیف العلم المؤیّد الربّانی حضرت السیّد احمد الشهرستانی...
آیةالله شیخ محمد کاظم شیرازی:
هوالعالم الحبر العلاّم صفوة العلماء الاعلام ثقة الاسلام السیّد السند و الرکن المعتمد الآقا السیّد احمد النجفی الشهرستانی...
آیةالله ابوالحسن مشکینی:
العالم العامل و الفاضل الکامل غصن دوحة الشرف الاصیل واسطة عقد المجد الاثیل عمدة العلماء الاعلام ثقة الاسلام الورع الصفیّ المسدّد السیّد احمد الحسینی الشهرستانی...
(اجازه اجتهاد آیت الله ابوالحسن مشکینی وآیت الله شیخ عبدالکریم حائری به آیت الله سیداحمد شهرستانی)
تصاویری از فقیه ربانی آیت الله العظمی سید احمد شهرستانی